تکست میکر


اولین و تنها مرجع تکست و بیت فارسی

تکست رپ اجتماعی رایگان به نام ( تسبیح )


تکست رپ اجتماعی به نام تسبیح

یس

همه ی ما  خواهان بهشتیم

میگن همه ی ما خوب و پاک سرشتیم

همه هستیم برابر توی آفرینش

گوش کن شعرو تا مصرع آخرینش

خیلی حرف دارم من توی قالب رپ

من رپ نمیگم تا که بزنم گپ

حرف من حرف دل مردمه

حرف یه هفتست از شنبه تا خود جمعه

حرف بی رحمی حرف یه دنیا عذاب

غمایی قد کوه به درازی سلسله اعصاب

خییلی حساسه بحث امروزم

مثل دوختن گوشته با  نخ و سوزن

شاید درد داره این حرفا واسه بعضیا

اما عبرتی میشه واسه بعدیا

استفاده میکنم از راه تمثیل

از اول یه روز کاری تا روز تعطیل

شرحش میدم واسه شما یه هفترو

میخوام بگم اینجا حرفای نگفته رو

دو نفرو میکنم من مقایسه

میخوام بفهمیم کی بانیه کی باعثه

اینور یه حاج آقا داریم با یه تسبیح

اونور یه مادر موها دم اسبی

میدم ادامه چون که داری تو جنبه

جمعه تمومه میرسه از را شنبه

حاج آقای قصمون روحانی نیست

ولی ظاهرش میزنه مسلمونه بیست

روز اول هفته از را رسید

حاج آقای قصه  چشاش بیرونو دید

میزنه بیرون اون با صلابت

حاج خانوم میگه  حاج آقا به سلامت

با همه سلام علیک داره توی مسیر

بهش احترام میذارن جوون و پیر

سینه جلو اخما کمی توی هم

انگار  میخواد سخنرانی کنه توی جمع

قیافه گرفته خیلی حق به جانب

قصه ی ما داره میشه جالب

اونور یه زن داریم یه زن فقیر

سه تا قد و نیم قد داره طفل صغیر

یه زن ضعیف با یه دونه کیف

کار میکنه با یه  دونه تن نحیف

سایه ی مرد نیست بالا سرش

گاهی میره بیرون با پسر بزرگترش

شوهرش کارگر ساختمون بود

واسه خانوادشون یه سایبون بود

اما دست قضا قصرو بد پیچوند

اینا خواست خداست باید  توی بازی موند

مجروح شد آخره سر رفت تو کما

بعد دوروزم عمرشو داد به شما

زن تنها موندش با سه تا بچه

اما حاجی ما فکرش توی حجه

زن قصه حاجی رو دید توی کوچه

سلام کرد بهش ولی حاجی فکر کوچه

بار دوم سلام کرد حاجی پرید از خواب

سطحی سلامش کرد رد شد با شتاب

زن قصه انگار دلش کمی شکست

چشاش زمینو دید رو ی پلکاش اشک نشست

حاجی قدماش میرفت سمت مسجد

اما زن قصه میرفت پی خرج بچه

حاجی میخونه نماز اول وقت

اما زن قصه کارمیکنه خیلی سخت

آخه رزق و روزیش توی بیت مردمه

زن قصه تو خونه ها  سردرگمه

حاجی بعد اون میره پی عشق و حال

داره برنامه میچینه واسه یه سال

زن کلفت ولی همش توی قرضه

اون زندگی میکنه دائم توی لحظه

چشای اون میبنه فقط جلو پاش

فقط فکر غذاست  واسه بچه هاش !

شنبه میگذره آخر با این اوصاف

یکشنبه میاد بازم حاجی علاف

تسبیح به دست از این گذر به اون گذر

گاهی توی مسجد میشیته پای منبر

زن قصه بازم میره کلفتی

آخه سیر نمیشه این شکم لعنتی

بازم تا غروب غرق عرق میکنه کار

واسه بچه هاش حتی خانوم میبره بار

بازم خسته و  مات پا میذاره توی خونه

زیر چادرش یکم سبزی کمی نونه

همینطوری میاد دوشنبه سه شنبه باز

اما و ضع و قصه بازم همونه باز

آخر میشه جمعه  میشه روز تعطیل

زن قصه میره بیرون با یه زنبیل

حاجی میره اینبار واسه نماز جمعه

اما زن کلفت بازم باید کار بکنه

اونم دوست داره عبادت خدا کنه

اما دیوار فقر باید اونو جدا کنه

چون که معاش واسش تمکیل نیست

حتی جمعه هم واسه ایشون تعطیل نیست

آره اینه وضعش اینه حال و روزش

گفتم حرفو من با عرض پوزش

اینه داستان  خودت قضاوت کن

زن فقیر به بدبختی خوب عادت کن

سرگرم کارت باش طفلک بی پناه

تو هم به شیوه ی خودت هر روز عبادت کن

فقر و مشکلات واسه شما تفریحه

چون که دست حاج آقا بند تسبیحه !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تکست میکر

تکست میکر فعالیت خود را از سال 1393 آغاز نموده و در حوزه آهنگسازی و ترانه سرایی در تمامی سبک ها فعالیت میکند

ربات بازی مافیا

فقط و فقط جهت پخش سراسری موزیک خود در سایت ها و کانال های معتبر تماس بگیرید


Using WordPress With Honor
Design : Sina.Sattari
تبلیغات برای دسترسی به بیت مناسب تکست ها و همچنین مطالب خاص وارد کانال تلگرام شوید