Lyrics Alireza Talischi Alamdar
ترانه شعر آهنگ علمدار علیرضا طلیسچی
تا رسیدم به فراتو بنشستم لب آب
تا رسیدم به فراتو بنشستم لب آب
یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب
یادم آمد ز کبودی لب طفل رباب
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم
داداش
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم
من علمدارم علمدار
من علمدارم علمدار
بر حسینم یار و غمخوار
بر حسینم یار و غمخوار
نه سری مانده نه دستی
نه سری مانده نه دستی
کمرم را تو شکستی
کمرم را تو شکستی
چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد
چه بگویم به سکینه چو سراغت گیرد
گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد
گر بفهمد تو شدی کشته بدان میمیرد
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم
داداش
نبود صبر و قرارم گره افتاده به کارم
من علمدارم علمدار من علمدارم علمدار
بر حسینم یار و غمخوار بر حسینم یار و غمخوار
نه سری مانده نه دستی نه سری مانده نه دستی
کمرم را تو شکستی کمرم را تو شکستی
تکست میکر فعالیت خود را از سال 1393 آغاز نموده و در حوزه آهنگسازی و ترانه سرایی در تمامی سبک ها فعالیت میکند